رسول خدا و خدیجه کبری علیهما السلام
چه نیکوست اگر ما نیز از این بزرگواران درس زندگی بیاموزیم تا با احساسات و عواطف ظریف و زودرنج همسرانمان این گونه برخورد شایسته و درست داشته باشیم.
این رویه نیکو، سیره همه پیامبران، امامان معصوم سال و نیز بزرگان و علمای ما که تربیت یافتگان مکتب نورانی و زندگی بخش اهل بیت (علیهم السلام) هستند نیز بوده است. مناسب است تا در این بخش اشاره ای به نامه سراسر عشق و ارادت امام خمینی رحمه الله به همسر گرامیشان خانم خدیجه ثقفی، داشته باشیم. ایشان در فروردین ماه سال ۱۳۱۲ به بیروت (پایتخت لبنان) عزیمت کردند تا با کشتی به حج مشرف شوند. چند روزی در آن شهر زیبا منتظر ماندند. در این مدت طی نامه ای همسرشان را از سلامتی خویش آگاه فرمودند. متن نامه که بسیار دل انگیز و البته برای همه همسران درس آموز است چنین است:
تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آینه قلبم منقوش است. عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوشی در پناه خودش حفظ کند. حال من باهر شدتی باشد می گذرد، ولی بحمدالله تاکنون هرچه پیش آمد خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتا جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد... خیلی سفر خوبی است و جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت (یعنی مرحوم حاج آقا مصطفی که در آن زمان سه ساله بودند) قدری تنگ شده است. امید است که هر دو (مصطفی و فرزند دیگر که در شرف تولد بود) به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند... ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت، قربانت، روح الله (1).سخن گفتن به مقتضای حال و بیان مطالبی درخور، از ویژگیهای سیرۂ مبارک حضرت است. ایشان در این دو روایت تاریخی و دیگر نقل ها، به خوبی درددل یک مادر داغدار را درک کردند و با بیان اخبار خوب و خوشحال کننده و جبران مضاعف دردها و رنج ها و داغ فرزند، به همسرشان اطمینان خاطر دادند و از اضطراب روحی او کاستند.چه نیکوست اگر ما نیز از این بزرگواران درس زندگی بیاموزیم تا با احساسات و عواطف ظریف و زودرنج همسرانمان این گونه برخورد شایسته و درست داشته باشیم. خدیجة بنت خویلد که در روزهای نخست، از دور عاشق خلق و خوی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شد، با وجود موانع بسیار، خود را کنیز و مملوک آن بزرگوار نامید و به همه اعلان کرد که من و همه دارایی ام ملک محمد صلی الله علیه واله وسلم است.(خدیجه کبری علیها السلام و در جریان ازدواجش با پیامبر اسلام له و مخالفت های فامیلی، برای اینکه به همه اعتراضها و کشمکش های خاندان پایان دهد، عمویش ورقة بن نوفل را خواند و از او خواست تا کنار خانه کعبه، بین زمزم و مقام ابراهیم الا بایستد و خطاب به مردم مکه عشق و علاقه او را به رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) این گونه اعلان کند: «ای مردم مکه، خدیجة بنت خویلد، شما را شاهد و گواه می گیرد که به سبب عشق و علاقه شدیدش به محمدبن عبدالله و به موجب بزرگداشت مقام با عظمت محمد، خود و همه دارایی هایش را به ایشان هبه کرده است»؛ ... ثم إن خدیجة ا قالت لعمها ورقة: خذ هذه الأموال وسر بها إلى محمد وقل له إن هذه جمیعها هدیة له وهی ملکه یتصرف فیها کیف شاء وقل له إن مالی وعبیدی وجمیع ما أملک وما هو تحت یدی فقد وهبته لمحمد إجلالا وإعظاما له. فوقف ورقة بین زمزم والمقام ونادى بأعلى صوته یا معاشر العرب. إن خدیجة تشهدکم على أنها قد وهبت نفسها ومالها وعبیدها وخدمها وجمیع ما ملکت یمینها والمواشی والصداق والهدایا لمحمد وجمیع ما بذل لها مقبول منه وهو هدیة منها إلیه إجلالا له وإعظاما ورغبة فیه فکونوا علیها من الشاهدین....). (2).. او پس از ازدواج با آن عزیز نیز، از نزدیک با او همراه و هم نشین بود و در اثر خلق عظیم نبوی، روزبه روز بر حب و دوستی اش به ایشان افزوده شد. خدیجه طی چندین سال زندگی عاشقانه با پیامبر، به عینه آن صفات و کمالات والای انسانی و عشق و محبت نبوی را در رفتار ایشان از نزدیک لمس می کرد.
البته، رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز این فداکاری ها و ایثار خدیجه کبری (علیها السلام) ما را به گونه ای بهتر و نیکوتر و از راه های گوناگون پاسخ دادند و زحمات ایشان را جبران کردند. افزون بر آنچه گذشت، علامه مجلسی از مورخان و محدثان، درباره دلجویی و تفقد حضرت از همسر گرامیشان در ایام بیماری و احتضار نقل کرده است:
زمانی که خدیجه کبری (علیها السلام) علیه بیمار شد - بیماری ای که به سبب آن درگذشت - رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بر ایشان وارد شدند و فرمودند: ای خدیجه برایم بسیار سخت و ناگوار است که تو را این گونه بینم. البته خداوند در بسیاری از چیزهایی که برای ما سخت و ناگوار است خیر کثیر قرار داده است. آیا نمی دانی که خداوند در بهشت، در کنار تو مریم دختر عمران و کلثوم خواهر موسی و آسیه با همسر فرعون را نیز همسر من قرار داده است؟ خدیجه کبری (علیها السلام) در پاسخ به حضرت عرض کرد: بالرفاء والبنین عبارت (بالرفاء والبنین) اصطلاح خاصی به معنای آرزوی سلامتی برای یک جمع و نیز درخواست فرزنددار شدن برای دیگران است. این اصطلاح زمانی به کار می رود که گوینده با خوشحالی و سرور، برای فرد یا گروهی آرزوی خوشی و آرامش کند یا برای زوجی که اغلب جوان و عروس و دامادند، آرزوی زندگی ای خوش و سلامتی و نیز فرزنددار شدن کند. حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) که با شنیدن خبر خوشی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از استمرار همسری ایشان و نیز هم رتبه و هم شأن بودن وی با زنان مؤمنی چون مریم، آسیه و کلثوم به ایشان داده اند، برخلاف برخوردی که اغلب زنان امروزی در چنین موقعیتی دارند، بسیار خوشحال شد و با به کار بردن چنین اصطلاحی، خوشحالی و سرور خود را از قرار گرفتن در چنین جمع گرانقدر و بابرکتی نشان داد.
همچنین امام باقر علیه السلام درباره سیره جد بزرگوارشان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) چنین گزارش فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) پس از وفات فرزندشان قاسم بر همسر گرامیشان خدیجه کبری (علیها السلام)، مادر قاسم وارد شدند. خدیجه نگران و گریان بود. رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) برای دلجویی از ایشان فرمودند: «چرا گریه می کنید؟» خدیجه کبری (علیها السلام) پاسخ داد: «در گرانبهایی از من گرفته شد. به همین سبب گریانم». حضرت فرمودند: «آیا دوست نداری و راضی نمی شوی که قاسم در روز قیامت بر درگاه بهشت بیاید و آنجا بایستد و دستت را بگیرد، وارد بهشت کند و بر برترین مقام های بهشت جایت دهد؟ این حق همه مؤمنان است. خداوند حکیم تر و بزرگوارتر از آن است که جگرگوشه مؤمنی را از او بگیرد و سپس تا قیامت او را به عذاب فراقش گرفتار کند». (عن جابر عن أبی جعفر عفتک قال: دخل رسول الله على خدیجة حین مات القاسم ابنها وهى تبکی، فقال لها: ما یبکیک؟ قالت: درت دریرة فبکیت. فقال : یا خدیجة؛ أما ترضین إذا کان یوم القیامة أن تجیء إلى باب الجنة وهو قائم یأخذ بیدک فیدخلک الجنة وینزلک أفضلها وذلک لکل مؤمن؟ إن الله أحکم وأکرم أن یسب المؤمن مرة فؤاده معده بعدها أبدأ )(3).
در این روایتها و نقلهای تاریخی به خوبی از سیره و رفتار رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در برخورد با همسرشان در چنان موقعیت سختی آگاه شدیم. نکته های ظریفی در این سیره مبارک نهفته است که به مواری از آنها اشاره می کنیم:
۱. نکته نخست، توجه پیامبر اسلام به مقام با عظمت همسر گرامیشان حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) است. وی بانویی گران قدر بود. او در جامعه آن روز عرب حجاز، به ویژه مکه و قبیله قریش جایگاهی بس عظیم داشت. خدیجه کبری (علیها السلام) به سبب ازدواج با رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، به ویژه ایمان آوردن به ایشان و صرف همه دارایی هایش در راه ترویج مکتب اسلام، در سال های پایانی عمر شریفش کانون بی مهری اقوام، به ویژه زنان مکه و قریش قرار گرفت. اما رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، به منزله همسری فهیم و آگاه، به خوبی از این مسائل آگاه بودند و در موقعیت های سخت و ناگوار، برخوردی درخور و شایسته مقام منیع او داشتند.
۲. سخن گفتن به مقتضای حال و بیان مطالبی درخور، از ویژگیهای سیرۂ مبارک حضرت است. ایشان در این دو روایت تاریخی و دیگر نقل ها، به خوبی درددل یک مادر داغدار را درک کردند و با بیان اخبار خوب و خوشحال کننده و جبران مضاعف دردها و رنجها و داغ فرزند، به همسرشان اطمینان خاطر دادند و از اضطراب روحی او کاستند.
٣. حضرت علیه السلام از عشق و علاقه بسیار همسرشان به خویش آگاه اند. به همین سبب، هنگام عیادت همسرشان در حال احتضار، به گونه ای با ایشان سخن می گویند که تحمل هجران و جدایی را در ایشان تقویت کنند. همه این موارد، شیوه های درست ابراز علاقه و محبتی است که همسران در دل به یکدیگر دارند.
پینوشتها:
- صحیفه نور، ج ۱، ص ۲
- محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۹، ص۷۱
- محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، ج۳، ص۲۱۸؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۹، ص۱۵
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}